دوستان اینا پیامای یه مادره بخونید نظرتونو بگید
سلام،لطفا جریان منم بنویسید،تا خواننده هاتون کمکم کنن.
من تا راهنمایی درس خوندم وبعدش با پسرخالم ازدواج کردم.یه دختر دارم الان بیست سالشه.شوهرم تعمیر کار موتور بود آخرشم با موتور تصادف کرد وسه سال پیش فوت شد.منم از چهلمش برای اینکه زیر بار کسی نباشم شروع کردم به پختن غذای خونگی وفروختن به در وهمساده.
یه آپارتمان چهل متری داریم وشکر خدا مستاجر نیستیم.تا دخترم دوسال پیش دانشگاه آزاد قبول شد وخرجمونم زیادتر شد.مجبورشدم با یه سبزی خرد کنی قرار داد ببندم وسبزی براش پاک کنم وسرخ کنم وپیازداغ درست کنم .دخترمم کمک نمیکنه میگه دستام سبز میشه دور ناخنم سیاه میشه و...
چند وقتی بود داداش همکلاسش میخواستش خواستن بیان خواستگاری دخترم گفت خونمون بو قورمه میده وگفت بیان خونه عموش اینا وبه منم گفت دستمو زیر چادر قایم کنم نبینن ناخنامو
قرار بود یه مدت برن وبیان بعد یه باره عقد کنن،دخترم اغلب بیرون باپسره وخواهرش قرار میزاشت،یه روز که قرار بود یه هفته برم شهرستان خونه خواهرم گفتن برا کرونا اتوبوسا نمیرن منم موندم خونه وزنگ زدم کلی سبزی آوردن پاک کنم
بخدا من هر روز از هشت صبح تا هشت شب به کارم انقدر میشینم پاسبزی که زیر دنده هام میسوزه بلند میشم دولا دولا راه میرم پام درد میگیره.خودم سی وشش سالمه
خلاصه یکدفعه درباز شد ودخترم ودوستش،خواهر خواستگارش، اومدن تو منم میون سبزیا نشسته بودم به پاک کردن،یکدفعه دخترم خشک شد داشت سکته میکرد.با تته پته گفت اینا سبزیا عمم ایناس مامانم کمکشون میکنه
دوستشم به مسخره گفت هیئت دارن؟.یکم موند ورفت که رفت.اول فکر کردیم کرونا گرفتن نه جواب میدن نه چیزی ولی بعد فهمیدیم بدشون اومده سبزی پاک میکردم فکر میکردن عموهاش خرجمونو میدن
دخترم باهام حرف نمیزنه دارم دق میکنم.چکار کنم حرف بزنه؟
گاهی میگم برم خواهش کنم برگردن.به پاشون بیفتم.
دخترم همه چیز زندگیمه؟
آخه مگه گناه کردم؟عموهاش خرجمونو بدن با کلاس میشیم؟
دارم دق میکنم.
...